سطح انتظار ها از زندگی اومده پایین، فکر کنم چند وقت دیگه تنها خواستهمون این باشه که: یعنی میشه من زنده بمونم؟!
پ.ن| قضیه اینقدر جدی و ترسناک هست که دوست دارم باهاش شوخی کنم. واقعن آمادهی همچین اتفاقی نبودم! یعنی به طور جدی عرض میکنم تو قرآن هم نیومده بود، هیچ کدوم از پیامبران و ائمه هم گِرا نداده بودند. واقعن اینجا فقط آمادگی روبرو شدن با شورش رو دارند، موقع آتشسوزی میگیم ایشالله بارون میاد، سیل و زله که اصلن هیچی. آلودگی هوا رو که با فروش طرح ترافیک ردیف میکنیم. حالا هم که یه اتفاق جدید، کرونا. ! که با این حال باز هم شهر رو تعطیل نمیکنیم. من واقعن همیشه باور داشتم یهروزی بتمن و سوپرمن میان مارو نجات میدن! ولی امشب شبی هست که میدونم اونا هم خودشون رو قرنطینه کردن و برای نجات ما همچین ریسکی نمیکنن. دولت هم که براش مهم نیست، حتا با اینکه ویروس به کابینه خودش هم ورود زده. چرا ما هیچ چیز رو جدی نمیگیریم؟ بابا این ویروسه لعنتی، هواپیما و تانک و موشک نیست، رادار نمیگیرتش! نمیبینیش، میاد میزنه میره. . چرا باورم نمیشه این روز هارو من؟ این چه خوابیه؟ به معنای واقعی کلمه این چه وضعیت کرسیشعریه؟
پ.ن۲| کرونا اتفاقی بود که از چین شروع شد، به ایران رسید، منفجر شد، و این انفجار باعث پخش شدن در کل کره زمین شد.
درباره این سایت